اشعار وداع با ماه رمضان
مناجات اميرالمومنين(منتظران ظهور)
حقانيت و اثبات اميرالمومنين و دعا براي فرج امام زمان
دو شنبه 6 مرداد 1393برچسب:, :: 20:57 ::  نويسنده : باقرزاده

 

چشمم به راه آمدن یار مانده است

از نیمه شب گذشته و بیدار مانده است

 

گفتم که بار خویش سبک تر کنم نشد

وقتم تمام می شود و بار مانده است

 

در را نبند ، پشت در خانه ات هنوز

یک چند تا گدای گرفتار مانده است

 

با اینکه از قدیم بدهکار میشود

اینجا گدا هنوز طلبکار مانده است

 

چشمی به هم زدم رمضان هم تمام شد

رویم ز شرم جانب دیوار مانده است

 

گرچه وداع با رمضان می رسد به عید

قلب شکسته باز عزادار مانده است

 

اری وداع لحظه ی تلخ جدایی است

حالا کجا رود دلم انگار مانده است

 

شاید رود مدینه همانجا که فاطمه

مابین درب خانه و دیوار مانده است

 

وقت عبور از در خانه نگاه کن

یک تکه پیرهن سر مسمار مانده است

 

باید دل از مدینه رود سوی کربلا

وقت وداع آخر سردار مانده است

 

زینب کشید ناله ی مهلا اخا حسین

خم کن سرت که بوسه ی دشوار مانده است

 

دستی گذاشت روی دل زینبش حسین

میگفت خواهرم غم بسیار مانده است

 

گریه نکن عزیز دلم صبر کن کمی

گریه میان کوچه و بازار مانده است

 

حالا گذشته بیست شب از روز حادثه

یک کاروان اسیر به انظار مانده است

 

بر دست های بسته ی زینب ز نیزه ها

چشم حسین و چشم علمدار مانده است

 

وای از دل سکینه و وای از دل رباب

بغضی شکسته در دل اشعار مانده است

 

 

سید حجت بحرالعلومی

 

 

**********************

 

 

 

 

دیدی رمضان رفته و پر باز نکردم

تا خیمه گهِ سبز تو پرواز نکردم

ماه تو گذشت عاشقی آغاز نکردم

من پُست غلامیِ تو احراز نکردم

 

 

ساقی بده جامی که تو را درک نکردم

 

شاید که دگر میکده را درک نکردم

 

من لایق مهمانی ات ای یار نبودم

من قابل الطاف تو ای یار نبودم

بودم به حضور تو و انگار نبودم

در محضر تو بودم و انگار نبودم

 

 

من بار دگر خسته و تنها شدم ای وای

 

شرمنده ی تو یوسف زهرا شدم ای وای

 

شب های مناجات و دعا رفت ز دستم

فیض سحر ذکر خدا رفت ز دستم

یک ماه نه یک عمر صفا رفت ز دستم

همسفرگیِ با شهدا رفت ز دستم

 

 

جامانده ترین رهروِ این جاده منم من

 

از پا و نفس بین ره افتاده منم من

 

افسوس که رفته ز کفم حاصلم ای دوست

آلوده نمودم به چه سرعت دلم ای دوست

بیمار گناهم چه کنم غافلم ای دوست

بنما تو به درک عرفه شاملم ای دوست

 

 

راضی شو ز من گرچه گنهکار و حقیرم

 

بنگر به «أجِرنا» پیِ احسان مجیرم

 

من جز تو کسی را گل زهرا نستایم

شکرانه به جا آورم از این که گدایم

با عشق تو می سوزم و می سازم و آیم

تا آنکه زنی در حرمت قفل به پایم

 

 

بگذار سحرها به قنوت تو بمانم

 

مثل تو سحر ناله ی العفو بخوانم

 

شب های زیارت ز دل خسته دلان رفت

هم ناله شدن با نفس سینه زنان رفت

گریه ز غم قافله ی اهل جنان رفت

تا اینکه براتی ز تو گیریم زمان رفت

 

 

هرکس که از او قلب تو دلدار رضا شد

 

داریم یقین روزیِ او کرب و بلا شد

 

دست کرمت گر ز کسی دست نگیرد

بیچاره شود زار و گنهکار بمیرد

خوش بخت هر آنکه دلت او را بپذیرد

از لوث گنه پاک شده عید بگیرد

 

 

بر ما که فقیران ره تزکیه هستیم

 

عیدی بده ما مستحق فطریه هستیم

 

ای آن که تو صاحب به زمین و به زمانی

هستی به کنار همه و باز نهانی

فرزند رضا ضامن عشاق جهانی

ای کاش نمازی به صف فطر بخوانی

 

 

تا آنکه به دست دل تو دل بسپاریم

 

سر بر قدمت یوسف زهرا بگذاریم

 

 

 

احسان محسنی فر


*********************

الغرض فیض خاص گشت تمام
سهم ما باز فیض عام شده است


دل نا باورم صدا می زد:
میهمانی مگر تمام شده است؟

**

گفته بودند آخر این ماه
عاشقش سر به زیر خواهد شد


گفته بودند با دلم هر شب
توبه کن توبه، دیر خواهد شد

**

رمضان های بی شمار رسید
همه شبها گذشت پی در پی


با خودم گفتم ای دل بی درد
فرصت توبه می رود، پس کی؟!

**

فکر این باش سال دیگر هم
رمضان می رسد ز راه امّا


تو مگر می شوی عوض؟ هرگز
تو مگر توبه می کنی اصلا!

**

تو فقط فکر آمدن رفتن
فکر در مسجد خدا بودن


فکر با اشک خود غریبه شدن
با همه شهر آشنا بودن

**

چیست دیگر بگو که قلب تو را
به تأمّل به فکر وا دارد؟


تو گمان می کنی به راه آیی؟!
مرگ باید تو را به راه آرد

**

ای دل، از حال خود مشو غافل
چهره با اشک خود معطّر کن


فرصت گفتگو کمی باقی است
خیز و فریاد توبه ای سر کن



جواد محمد زمانی

*******************

آقا سلام ماه مبارک تمام شد
شبهای آخر من و ماه صیام شد

درهایی از ضیافت حق بسته شد ولی
پشت در نگاه شما ، ازدحام شد

سفره دوباره جمع شد و دیر آمدیم
دیر آمدیم و قسمت ما فیض عام شد

بین دعای آخر سفره دعا کنید
شاید که سال سال ظهور امام شد

آقا دعا کنید که شبهای آخر است
شاید که میهمانی ما هم بکام شد

رحمان نوازنی

********************

 

 


نظرات شما عزیزان:

سید
ساعت21:05---25 تير 1394
سلام
لحظات زیبایی را با این اشعار سپری کردم .
ممنون و سپاسگزارم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مناجات اميرالمومنين(م نتظران ظهور) و آدرس monajat1385.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان